3 بوی بهار 4 |
یوسف ای گمگشته از بی سر و سامانی ها
این غزل خوانی ها ، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است تو تنها ماندی
همه جمعند ، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه از دست ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها !
یوسف گمگشته ... ! دنباله ی این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریبند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
شعر از: مهدی جهاندار
¤ نویسنده: بوی بهار